زینب‌آباد

زبانحال حضرت علی (ع) در عصر عاشورا با حضرت زینب (س)

السلام ای پاسدار دین حق
زینبم ای وارث دین رسول
با تمام اولیا و انبیا
ما همه در کربلایت حاضریم
چشم گریان رُسُل بر عزم توست
پیش از این ، تو داغ مادر دیده‌ای
گرچه داغت گشته افزون از شکیب
ای پیام‌آور طبیبِ دوره‌گرد
بی پیام تو رَود خونها ز یاد
این نبرد حق و باطل ، تا ابد
این زمان هنگامۀ پیکار توست
بی پیامت ، ای امین ذوالجلال
ای تمام انبیا ، مدهوش تو
کربلا چون نقطه عطفِ خلقت است
گرچه بودی از ازل زینت ، مرا
گرچه دائم زِین اَب بودی عزیز
لیک اینک زینبِ کامل شدی
کار تو در راهِ پایان شد شروع
تو نداری نور در شب آرزو
گرچه در هجران خورشیدت حسین
گرچه روحت نزد جانان مانده است
گر اسیر کربلائی ، زینبم
گرچه قلبت ، نزد ساقی مانده است
زینب ای آئینۀ شیدائی‌ام
دین اگر تکمیل شد روز غدیر
باید از این حبس آزادش کنی
کربلا محصول آن غصب و جفاست
فتنه ، با نور تو افشا می‌شود
راه تو باشد صراط مستقیم
تو برای دین احمد ، مادری
حق‌تعالی در ازای داغ تو
باغ تو گل می‌کند در هر خزان
تا قیام قائم آل عبا
تا ابد دنیا شود پر شور و شین

 

 

السلام ای افتخار دین حق
ای که کردی این امانت را قبول
ما کنون هستیم در کرب و وبلا
بر شکیب و اقتدارت ناظریم
عرش حق در انتظار رزم توست
داغ بابا و برادر دیده‌ای
این زمان، تنها توئی دین را طبیب
بی تو می‌گردد فراموش این نبرد
می‌رود ارث رُسُل ، یکجا ، به باد
می‌کند از هم جدا هر خوب و بد
پاسداری از رسالت ، کار توست
می‌شود خون شهیدان ، پایمال
مانده حفظ دین‌شان بر دوش تو
هر دلی اینجا، به حق در رجعت است
هم غرور و عصمت و غیرت ، مرا
ماه و شمس روز و شب بودی عزیز
چون پیام وحی را حامل شدی
شمسِ تو از مغرب آمد در طلوع
کهکشان در اشک تو گیرد وضو
دم به دم خون می‌فشانی از دو عین
گرچه نوحت در بیابان مانده است
زینت عرش خدائی ، زینبم
اربعینی داغ ، باقی مانده است
ای تمام عشق عاشورائی‌ام
کنج شورای سقیفه شد اسیر
با پیامت ، زینب‌آبادش کنی
کار تو ، پیغمبری در کربلاست
دین حق با تو شکوفا می‌شود
بی تو اسلام مبین گردد یتیم
تا قیامت ، راه حق را رهبری
می‌فشاند بذر دین در باغ تو
عطر آن پیچد در آغوش زمان
خاطراتت می‌کند ، م ، بپا
با پیام یا لثارات الحسین»

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها